✍همسر شهیدی که از ذوق خواستگاری شهید از او سه روز سردرد شد. 🟢می خواهیم برویم سراغ داستان زیبای خواستگاری روحانی عارف سردار شهید حجت الاسلام محمد شیخ شعاعی از همسرش خانم نرگس عامری 🌹شهید عارفی که به افرادی که بچه دار نمی شدند عنایت ویژه داشته از جمله خانمی از قم که هم اکنون دارای دختر دوقلو می باشد. 🌹شهیدی که بعد از تفحص به خواب دخترش آمد تا در گلزار شهدای کرمان به خاک سپرده شود. 🔹شیخ محمد طلبه قم شده‌بود اما ارتباطش را با زادگاهش قطع نکرده بود. 🔸تعطیلات تابستان بر می‌گشت برای نوجوانان و جوانان همشهری کلاس‌های قرآن، اخلاق، احکام و... برپا می‌کرد. 🔹با همکاری دوستان طلبه‌اش یک کتابخانه خوب و مجهز هم ایجاد کرده‌ بودند که به بچه‌ها کتاب امانت می‌داد. 🔸خانواده ما هم جزو متدینین شهر بود و به همین خاطر من هم با اجازه پدر و مادرم در آن کلاس‌ های قرآن و اخلاق شرکت می‌کردم. 🔹آن روز صبح و عصر کلاس اسلحه‌ شناسی داشتیم. 🔸ظهر که به خانه آمدم تا برای امتحان عصر آماده شوم مادرم گفت: حاج آقا برخورداری معتمد محله یک پیغام فرستاده. 🔹گویا شیخ محمد رفته پیش ایشان و موضوع خواستگاری از تو را مطرح کرده است. 🔸بقیه صحبت‌های مادرم را نمی‌ شنیدم باورم نمی‌شد. 🔹ما خانم‌های کلاس هیچ ارتباط رو در رویی با شیخ محمد نداشتیم. 🔸باور می‌کنید شاگردانش را از روی صدا تشخیص می‌داد بس که محجوب بود و اصلاً سرش را بالا نمی‌گرفت. 🔹خلاصه عصر رفتم سر امتحان اتفاقاً خواهر شیخ محمد ردیف جلوی من نشسته بود. 🔸گفت: من هیچی نخوندم حواست به من باشه. 🔸جواب دو سئوال را هم به او گفتم.