2. اعتبار یا عدم اعتبار این خبر بستگی به عواملی دارد؛ مانند نگاه ما به اصل کتابی که آن‌را برای اولین‌بار نقل کرده است؛ یعنی کتاب «الهدایة الکبری» خصیبی؛ در خصوص این کتاب از قدیم، اظهار نظرهاى شدیدى نسبت به محتواى آن وجود داشته، آن‌را غیر معتبر و غلوّ آمیز دانسته و برخى آن‌را از کتب فرقه منحرف نصیریه می‌دانند. نجاشی با آنکه یکی از کتاب‌های وی را کتابی در تاریخ ائمه اطهار(ع) می‌داند، اما می‌گوید: «حسین بن حمدان؛ ابوعبدالله، فاسد المذهب است».[9] از این‌رو برخی معتقدند: «به نظر می‌رسد انتشار این روایات [در کتاب الهدایة‌ الکبری] می‌تواند بیشترین اثر را در معرفی چهره‌اى مشوّه از تاریخ تشیع و به دنبال آن انزجار عمومی مسلمانان از این مکتب تابناک که با جان‌فشانی‌های ائمه معصومین(ع) بر جای مانده داشته باشد».[10] برخی دیگر نیز گفته‌اند: «فهرست‌نویسان، کتاب "الهدایة الکبرى" را در ردیف آثار خصیبى نیاورده‌اند بلکه وى کتاب الهدایه داشته و احتمالاً مطالبى بر آن افزوده شده است».[11] 3. به هر حال؛ اگر بگوییم روایت ضعیف است، دلیل قطعی بر جعل و تکذیب نیست،[12] و از سوی دیگر با آنکه راوی مستقیم این ماجرا، فرد جنایتکاری است که گزارش او را نمی‌توان به صورت مسلّم پذیرفت، اما با این وجود مطلب خلاف دین و غلوّ آمیزی در این گزارش دیده نمی‌شود تا به صورت قطعی اعلام کنیم که چنین گزارشی مورد پذیرش ما نیست. [1]. سعید بن مسیّب از کسانی است که در حیات اصحاب رسول اکرم(ص) فتوا می‌داد. محمد بن یحیى بن حبّان ‏گفت: سعید بن مسیّب در روزگار خود بزرگ علماى مدینه و بهترین آنان در فتوا بوده و او را فقیه الفقهاء می‌گفته‌اند. ر.ک: ابن سعد هاشمی بصری، محمد بن سعد بن منیع، الطبقات الکبرى، ج ‏5، ص 89، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1410ق. [2]. خصیبى، حسین بن حمدان‏، الهدایة الکبرى‏، ص 207 – 209، بیروت، البلاغ‏، 1419ق. [3]. عالمان حدیثی دیگر نیز از او نقل کرده‌اند؛ نک: بحرانى، سید هاشم بن سلیمان‏، مدینة معاجز الأئمة الإثنی عشر، ج ‏3، ص 79، قم، مؤسسة المعارف الإسلامیة، چاپ اول‏، 1413ق؛ مجلسى، محمد باقر‏، بحار الأنوار، ج ‏45، ص 316، بیروت، دار إحیاء التراث العربی‏، چاپ دوم، 1403ق.  [4]. «وَ إِذَا بِالْأَرْضِ تَرْجُفُ وَ السَّمَاءَ وَ إِذَا بِجَلَبَةٍ عَظِیمَةٍ وَ بُکَاءٍ وَ نِدَاءٍ یَقُولُ وَا ابْنَاهْ وَا حُسَیْنَاه‏»؛ الهدایة الکبرى‏، ص 208. [5]. بحار الأنوار، ج ‏45، ص 317. [6]. همان، ص 316.  [7]. همان، ص 314. [8]. نک: أبو اسحاق اسفراینی، نور العین فی مشهد الحسین، ص 71، تونس، مطبعة المنار؛ مدینة معاجز الأئمة الإثنی عشر، ج ‏4، ص 137. [9]. نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة(رجال نجاشی)، ص 67، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ ششم، 1365ش. [10]. نک: حسین بن حمدان خصیبی و کتاب «الهدایة الکبری»، مجله طلوع، زمستان 1384، شماره 16. [11]. نک: اعجاز ائمه(ع) و روایات مربوط به آن، مجله طلوع، تابستان 1385، شماره 18 و پاییز 1385، شماره 19.  [12]. نکته در خور توجّه، تفاوت سخنان جعلى با احادیث ضعیف است. حدیث ضعیف؛ یعنى حدیثى که قابل اعتماد نباشد؛ امّا آیا حتماً ساختگى است و یا تنها براى ما، ناشناخته و غیرقابل اطمینان است، روشن نیست. گاه حدیثى در کتابى بی‌نام و نشان، نقل می‌شود؛ امّا محتواى قابل قبولى دارد و انگیزه‌اى براى جعل آن‏ نمی‌توان یافت و کسى هم متّهم به ساختن آن، نشده است. در این‌جا، حدیث را «ضعیف» می‌خوانیم؛ امّا نمی‌توانیم آن‌را جعلى بدانیم. نک: استادان دانشکده علوم حدیث‏، آشنایى با حدیث، ص 136 – 137، قم، موسسه علمى فرهنگى دار الحدیث، سازمان چاپ و نشر، چاپ اول، 1390ش.