. 🟩 چون به زمین فرود آمدم آن را سپردم به خدیجه ابن عباس روایت کرده که داخل شدم بر عایشه دختر ابی‌بکر، پس گفت: داخل شدم بر رسول خدا(ص) در حالی که او می‌بوسید فاطمه را و می‌بویید او را. گفتم: آیا دوست می‌داری او را ای رسول خدا؟ فرمود: «چون بالا برده شدم بسوی آسمان چهارم،جبرئیل اذان گفت و میکائیل اقامه گفت و به من گفت: نزدیک شو ای محمد و نماز بگزار با ایشان.» من گفتم :«من پیش بایستم و حال آنکه تو در حضور منی؟» گفت :«آری، خدای تعالی فضیلت داده است انبیاء و مرسلین را بر ملائکه مقربین و تو را بخصوص فضیلت و برتری داده بر ایشان و همه انبیاء، پس نزدیک شدم و با اهل آسمان چهارم نماز گزاردم. پس نظر کردم، در پیش روی خود رطبی دیدم نرم تر از کره و سیبی را دیدم که خوشبوتر بود از مشک. گرفتم یک دانه رطب و یک دانه سیب را و خوردم. آن آبی شد در صلب من، چون به زمین فرود آمدم آن را سپردم به خدیجه، پس حامله شد به فاطمه که حوریه‌ای است انسیّه، پس هرگاه مشتاق بهشت می‌شوم استشمام می‌کنم بوی فاطمه را.» ابن عبّاس گفت: داخل شدم بر رسول خدا(ص) و از فاطمه از او پرسیدم، برای من حدیث فرمود آنچه را که عایشه حدیث کرد. 📚منبع جُنةُ العاصمه، در بیان ماده نطفه طاهره آن حضرت(س)، میرجهانی طباطبایی، ص ۵۳ عیون المعجزات، شعرانی، ص ۴۹ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۸، ص ۱۹۰ .