. Ya.mahdi: 🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 ﷽ 🔹🔸🔹🔸داستان ششم🔹🔸🔹🔸 💢💢 علی (ع) مانع آزار کودکان به پیامبر(ص) مشرکان در مکه به خاطر وجود ابوطالب جرات آزار پیامبر را نداشتند ولی بعد از مرگ او گروهی از کودکان را فریب دادند تا پیامبر را سنگباران کنند و خاک به سوی آن بزرگوار بریزند -پیامبر با توجه به اینکه آنها کودک بودند علی(ع) را که در سن نوجوانی بود برای جلوگیری از آنها مناسب دانست- علی(علیه السلام) را طلبید و ماجرا را به او فرمود علی(علیه السلام) عرض کرد: هنگامی که از خانه بیرون می روی مرا نیز همراه خود ببر! پیامبر این بار هنگام خروج از خانه علی(علیه السلام) را همراه خود نمود کودکان مزدور و فریب خورده مشرکان طبق معمول به سوی پیامبر سنگ می انداختند علی(ع) به سوی کودکان جهید صورت و بینی و گوش آنها را با فشار شدید وشگون گرفت. کودکان در حالی که گریه می کردند نزد پدران خود بازگشتند و با گریه می گفتند: علی (ع) به ما وشگون گرفت علی ما را با وشگون آزرد. از اینرو آن حضرت با لقب "قضم" خوانده می شد به این ترتیب از آزار کودکان نسبت به پیامبر جلوگیری شد. بر همین اساس در جنگ احد هنگامی که پرچمدار دشمن به نام طلحه بن ابی طلحه در حالی رجز می خواند نعره می کشید و شعار می داد و مبارز می طلبید. حضرت علی به میدان آمد. طلحه گفت: ای جوان تو کیستی؟ علی(ع) فرمود: من علی پسر ابوطالب هستم. طلحه گفت: ای گاز‏ گیرنده دانستم که هیچ کس جرأت جنگ با من جز تو ندارد. احتمال دارد طلحه در مکه جز آن کودکانی بوده که علی با وشگون گرفتن آن ها آنان را از آزار به پیامبر باز داشته و اکنون در جنگ احد به یاد شجاعت علی(ع) افتاده است. درگیری شروع شد علی ضربت او را رد کرد و سپس آنچنان ضربتی بر رانهای او زد که هر دو پای او قطع شد و او را رها کرد و فرمود ضربتی به او زدم که هرگز جان سالمی به در نمی برد طولی نکشید که طلحه مرد. بحار/جلد 20/ص50-52 ادامه دارد... ⬅️⬅️ برگرفته از کتاب امام علی(علیه السلام) از طلوع تا غروب .