⚫️ ماجرای قلم و دوات قبل از شهادت پیامبر اکرم (ص)؛ بنابر منابع تاریخی و روایی، هنگامی که پیامبر اسلام در آخرین روزهای حیات خود در بستر بیماری بود قلم و دواتی خواست تا سفارشی بنویسد که مانع گمراهی مسلمانان پس از خود شود. این خواسته، با مخالفت یکی از حاضران مواجه شد و وصیت پیامبر(ص) ناگفته ماند. یکی از حاضران گفت: پیامبر هذیان می‌گوید و کتاب خدا ما را بس است. سپس میان اصحاب اختلاف افتاد. پیامبر(ص) با مشاهده اختلاف اصحاب از آنان خواست از نزد او بروند. بیشتر منابع شخص مخالفت‌کننده با پیامبر را، خلیفه دوم معرفی کرده‌اند (۱) اما برخی منابع به نام وی اشاره نکرده‌اند(۲) بنابر نظر علمای شیعه، پیامبر(ص) می‌خواست با حدیث دوات بر جانشینی امام علی(ع) پس از خود تأکید کند. اما برخی از حاضران به این امر پی بردند و مانع آن شدند(۳) خلیفه دوم نیز در گفت ‌و گویی که میان او و ابن عباس نقل شده، تصریح می‌کند که: پیامبر(ص) در بیماری‌اش می‌خواسته نام علی(ع) را برای خلافت پس از خویش به زبان بیاورد ولی من از روی دل‌سوزی نسبت به اسلام و حفظ آن، مانع شدم(۴) زمانی که پیامبر از دنیا رفتند حضرت علی(ع) به غسل آن حضرت پرداخت. همان ساعت ابی بکر و عمر و عثمان و طلحه و زبیر و عبدالرحمان در خانه نبودند مهمات غسل و دفن پیغمبر را به علی(ع) سپردند و در سقیفه جمع شدند سقیفه قلقله بود (جمع شده بودند تا جانشین و خلیفه و رهبر مسلمین را انتخاب کنند این در صورتی بود که پیامبر بارها فرموده بود وصی و خلیفه و جانشین بعد از من علی(ع) خواهد بود اما آن‌ها توجهی نکردند) خانه ماتم سرا بود و اهل بیت پیامبر مشغول دفن پیامبر بودند. 📚منبع (۱) صحیح، بخاری، ج۱، ص۳۷، ج۴، ص۶۶ (۲) مسند، احمد بن حنبل، ج۲، ص۴۵ (۳) المراجعات، سید شرف الدین، ص۵۲۷ (۴) شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۲، ص۲۰ .