🕌 مســجد مهمان کُش😱😱😱 💠در یكی از شهرها مسجدی بود كه به «مسجد مهمان كُش» معروف بود. هر كس آنجا شب می خوابید، صبح جنازه اش را بیرون می آوردند😳 یك آدم غریبی آمد، رفت در آن مسجد بخوابد، مردم گفتند آنجا نرو، در این مسجد هر كس شب می خوابد صبح جنازه اش را بیرون می آورند، زنده نمی ماند. گفت: من از زندگی بیزارم و از مرگ نمی ترسم. نیمه های شب صدا هولناكی از اطراف مسجد بلند شد: تو كی هستی كه آمده ای اینجا؟ الان خفه ات می كنیم، الان ریز ریزت می كنیم😱 تا صداها را شنید، از جا بلند شد و گفت: تو كی هستی؟ صدایش را بلندتر كرد: هر كه هستی بیا جلو، من از مرگ نمی ترسم، یك مقدار که جلو رفت، فریاد كشید صدای مهیبی از داخل مسجد بلند شد، ناگهان... ادامه داستان..😱👇 https://eitaa.com/joinchat/2744188949Ce57ad8ddb9