♥️
اولین قرار عاشقانه ♥️
بعد از چند ماه جدایی از همسرم با اصرار برادرم که مرتب میگفت خوب نیست مطلقه بمونی و باید ازدواج کنی قرار شد برای اشنایی بیشتر بصورت حضوری با خواستگار سمجی که نمیشناختمش و حتی برادرم درباره اش چیز زیادی به من نگفته بود ملاقات داشته باشم. سر مزار شهید هادی قرار ملاقات گذاشتیم. وقتی رسیدم کسی اونجا نبود نشستم و چشم به مزار شهید دوختم که کسی رو کنارم احساس کردم.کمی سرم چرخوندم یک جفت کفش مردونه دیدم نگاهم از کفش به سمت بالا ادامه دادم که دیدم ....😳🚷
https://eitaa.com/joinchat/1197342737C8ea23ce14e
روایت #عاشقانه ای به سبک شهدا ♥️😍