⭕️کاوه فاصله بینمون رو با یک قدم کوتاه پُر، یه دستشو روی گونم، و با دست دیگش دست یخ زدهمو گرفت؛+تو...تو الان چی گفتی؟!نگاش کردم، وایی خدا، این قلب لعنتیه من نمیخاست آدم بشه اه؛خودمو به خنگی زدم؛من چی گفتم مگه؟!
چشماشو ریز کرد، لبخند خوشگلش باعث شد چال گونش معلوم بشه؛
+اهان، که یادت نیس؟اوهوم
+که اینطور، وقتی یادت اوردم میفهمی، که نباید سوال منو با سوال، جواب بدی، خانوم خوشگله..
خندیدم؛_چجوری؟!! الان بهت نشون میدم!
.😍♥️📚
#عاشقانهایجذابوهیجانیhttps://eitaa.com/joinchat/3771990131Cf28d8b1c57
داستان دختر و پسر مغرور و لجبازی که با هم کنار نمیان و مجبور به ازدواج میشن😱🔥