🌸 رمانی که با بیست پارت اول قرار دادچاپ گرفته💯 آسِدعلی..؟ درد دارم... صدای شیرینش می لرزید و این لرزش به آتش کشید مردانگی هایش را . حجم تن همسرش را میان بازوان مردانه اش حبس می کند . صدای تپش های قلبش ، نوای آرامش میشود برای شیرینش: جان علی؟ عمر علی..... https://eitaa.com/joinchat/1083637874C64bd699fe1