بر اســـاس واقعیـت🚷❌
من ناز خاتونم دختری که از بچگی عاشق و شیدای پسر عموی نامردم شدم روزا ها میگذشت ما بزرگ بزرگتر شدیم ی روز پسر عموم صدام زد اعتراف کرد که عاشقمه از شدت خوشحالی روی پام بند نبودم🔥❗️
پسر عموم گفت بیا ببرمت ی جایی باهم حرف بزنیم منم که بهش اعتماد داشتم قبول کردم سوار ماشین شدیم بعد از چند مین دیدم داریم از شهر خارج میشیم گفتم منو کجا میبری جوابمو نداد تا اینکه رسیدیم به ی گاراژ خارج از شهر با ترس لرز از ماشین پیاده شدم که دو نفر که نمیشناختمشون دست دهنم بستن منو تو گاراژ انداختن و رفتن تقریبا نصف شب بود که دیدم پسرعموم همراه مادرش وارد گاراژ شدن حرفاشون عجیب بود تا اینکه فهمیدم😰😨🚷👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/1249903251C182ffd3bc0
#زندگی_واقعی_نازخاتون😰👆🏼