حیف نون کنار یه رودخونه نشسته بود. یه نفر میاد میگه: ببخشید آقا، اینجا عمقش چقدره؟ میخوام شنا کنم. حیف نون میگه: نترس داداش، برو خیالت تخت.  یارو هم میره تو رودخونه. نزدیک بود غرق شه، با دست و پا زدن و هزار بدبختی میاد بیرون. میگه: احمق، چرا گفتی برم؟! اینجا که خیلی عمیقه. حیف نون میگه: خداشاهده چند لحظه پیش یه اردک اومد از رودخونه رد شد، فقطم پاهاش رفت تو آب!👻😂😂 @tanzist