به امام مهربان چشمهای تو چقدر چشمه بود و رود بود بر لبت سلام ها بر دلت درود بود در مسیر گل شدن بر لب شکوفه ها آن غزل که چشم تو بی صدا سرود بود با تو لحظه لحظه اش مثل صبح روشن است آسمان، که قبل تو چهره اش کبود بود با هوای تازه ات جان تازه یافتیم آن زمان که شهر ما ابر بود و دود بود چشم تو اشاره داشت سمت دور دست ها وسعت نگاه تو بسکه بی حدود بود   مثل کوه در زمین سر فراز می شدی  پیش آسمان سرت هر چه در فرود بود کاش راه و رسم ما بعد تو در این مسیر جاده ای که باورت روی ما گشود بود ما هزار شب تو را آرزو کشیده ایم صبح دیر آمده! رفتن تو زود بود @h_zarnaghi