#حکایت✨🌼
ـ ء ـــ
روزی علی؏ از راهۍ عبور میکرد که ناگهان...
زرھ خود را، که در جنگ صفّین گم کردہ بود،
دردست یك مسیحۍ دید.
حضرت که در آن زمان زمامدار مسلمانان بود..
،
او را بهـ محضر قاضي برد؛
و مانند یک فرد عادي دعوا را این چنین طرح کرد:
⦗این زرھ مال من استــ...
نه آن را فروختہ و نه به شخصی بخشیدهام.⦘
قاضی
به مسیحۍ گفت:
دربارهی ادعاۍ علۍ-
علیهالسلام-
چہ میگویي؟
مسیحی گفت: این زره از من است
!
قاضی هم رو به امیرمؤمنان کرد و گفتـــ:
براۍ ادعاۍخود شاهد بیاور!
علی؏ خندید، فرمود:
⦗قاضی راستـ میگوید ولی من شاهدی ندارم.⦘
ـ ء ـــ