باید وضو گیرم بَرَم نام شما را
نامی که داده آبرو، سجاده ها را
سجاد یعنی تو؛ تویی که میتوان یافت
در سجدههای هر نماز تو خدا را
جویند اهل معرفت، اهل طریقت
در زمزمِ چشمانِ تو آب بقا را
در هر فرازی از صحیفه میتوان دید
جمله به جمله، جلوه ی خوف و رجا را
زین العبادی و ملائک دست بوسَت
وقتی که بالا میبری دستِ دعا را
از کربلا تا شام داغ و رنج دیدی
بعد از پدر نوشیدهای جام بلا را
ما وامدار خطبهات در شام هستیم
شیعه یقیناً از تو دارد روضهها را
::
درماندهایم و دستمان پیشت دراز است
جز تو نمیگیرد کسی دست گدا را
قلب مرا آباد کن با گوشه چشمی
مانند معماری که میسازد بنا را