هادی
دیدم این مشهد چرا هی بیقراری میکند ؛ جای باران؛ سیل در این شهر جاری میکند دیر فهمیدم که او اندر فراق خادمش؛ عزم خود را جزم و دارد گریه زاری میکند. 😢