(قسمت دوم : پاسخ به یک پرسش مهم و رایج ) ♦️پرسش : آيا پيشرفت کشورهای مسیحی دليل حقانيّت مکتب مسيحيت نیست؟ ⏺ پاسخ : ... ولى اين سخن - اشاره به قسمت نخست طرح سوال - جواب بسيار واضح و روشنى دارد : 🔽 شما - آنگاه که - يك جامعه اسلامى و يك جامعه مسيحى را مى‏ بينيد. چنين فكر مى‏ كنيد كه در جامعه مسيحى مسيحيت‏ صددرصد پياده شده و اين مسيحيت‏ «پياده شده» است كه به اين نتيجه رسيده، و در جامعه اسلامى نيز اسلام پياده شده و اين اسلام «پياده شده» است كه به اين نتيجه رسيده است. اتفاقا قضيه به شكل ديگرى است؛ چشمهايت را باز كن، اندكى نگاه كن! 🔽 شيخ محمد عبده در جواب يك كشيش مسيحى كه به همين شكل استدلال كرده بود، گفته بود: بسيار استدلال صحيحى است كه مى ‏گوييد هر درختى را از روى ميوه‏ اش بايد شناخت، ما هم اين مطلب را قبول داريم ولى به شرط اينكه بدانيم اين‏ ميوه مال همين درخت است. 🔽 پس اصل مطلب اين است: بايد ميوه ‏اى را ببينيم كه صددرصد مال اين درخت است، نه اينكه ما خيال مى‏ كنيم مال اين درخت است و [در واقع‏] مال جاى ديگرى است. 🔽 ما هم در اينجا مى‏ گوييم دليل امتياز اسلام بر مسيحيت اين است كه: ما تا آن روزى كه به اسلام و لو به طور نسبى عمل مى‏ كرديم، پيشرفته ‏ترين ملتهاى دنيا بوديم. به اتفاق تمام اهل تحقيق ، از ابتداى ظهور اسلام تا قرن پنجم و بلكه قرن ششم هجرى، مشعلدار تمدن و فرهنگ جهان، جهان اسلام بوده است؛ جهان اسلام بود كه از قطعه‏ ها و تكّه پاره ‏ها و از موادّ متلاشى ‏شده تمدنهاى مختلف، مايه ‏اى ساخت و از اين مايه حقيقتى را به نام «تمدن و فرهنگ اسلامى» به وجود آورد، و در آن وقت دنياى مسيحيّت در نهايت توحّش و بربريّت زندگى مى‏ كرد. 🔽 در آن زمان دنياى مسيحيت به دين مسيح چسبيده بود و دنياى اسلام به طور نسبى به دين اسلام. 🔽 از وقتى كه ما اسلام را رها كرديم و شما مسيحيت را رها كرديد، [ما رو به انحطاط گذاشتيم و شما رو به پيشرفت‏]. 🔽 بعد از جنگهاى صليبى و رفت و آمدهاى ميان شرق و غرب و انتشار سفرنامه‏ ها و رابطه ‏اى كه با تمدن اندلس (تمدّن اسپانيا) پيدا كرديد و دانشجويانى به آنجا فرستاديد و اقتباسهايى كرديد، و بعد از آنكه معيارهاى مسيحيت را شكستيد و به معيارهاى اسلام روى آورديد، [دنياى شما به ثمر نشست‏]. 🔸اصلًا پيدايش مذهب پروتستان معلول برخورد شما با دنياى اسلام بود. از آن روزى كه شما مسيحيت را رها كرديد و معيارهاى ديگرى را- كه مال بيرون دنياى مسيحيت بود و بيش از پنجاه درصد آن را از دنياى اسلام گرفته بوديد- به كار گرفتيد دنياى شما به ثمرات ثمربخشى رسيد، و از آن روزى كه ما واقعيت و حقيقت اسلام را رها كرديم و فقط يك قشر و پوسته ‏اى از آن براى ما باقى ماند بدبخت شديم؛ به خيال خودمان اسلام در ميان ما عمل مى‏ شود ولى اسلام در ميان ما عمل نمى‏ شود. ♦️بسيار ساده ‏انديشى است كه وقتى در دنيا مى‏ بينيم مردمى وابسته به يك مكتب، پيروزيهايى كسب مى‏ كنند، فورا آن پيروزيها را صددرصد براى آن مكتب بدانيم؛ بسا هست كه علل و عوامل و جريانهاى ديگرى وجود دارد كه آنها بيشتر در موفقيت تأثير دارند. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (مسئله شناخت)، ج‏13، ص: 484-486-با تلخیص و ویرایش- eitaa.com/shakhes1340