سه تارم ،راست میگوید ، کمی ناکوک و بدحالم مخالف میزنم ، زیرا ، مخالف گشته اقبالم دلم می خواهد امشب را در آوایش رها باشم ولی افسوس دلتنگم ، ولی افسوس بی بالم اسیر اشک نافرمان ، اسیر بغض حرمانم گلو را می فشارد دل ، پر از قیلم ، پر از قالم نه آهی و نه سودایی ، نه شوری و نه غوغایی دل آرایی ندارم تا که پرسد حال و احوالم به دامان تو افتادم ولی دامن کشی کردی خدایا عاشقی کن تا ...بفهمی از چه مینالم 🌹🌹🌹