[ حدیث دل ]
🏴هرکی امام رضاییه دمش گرم/ صابر خراسانی
در صحن انقلاب؛ انقلابی به پا می شود هر صبح و هر غروب وقتی نقاره خانه ات سرود می خواند پنجره فولادت شاهد است چقدر حاجتِ گره خورده مانده که در انتظار گشایشند من اسیری دل شکسته ام! حیرانِ این بهشتی که ساخته ایی و هر گم کرده راهی را به جامعه کبیره باز میگردانی من مملو از گره های پنجره فولادم و تو برای دردهای پیچیده در گره های کور ضماد محبت می گذاری هر چه غمهای من افزونتر می شوند تو شکوفه های مِهرت را بیشتر برایم پرپر می کنی من وقتی در جوار شما هستم در آغوش آرامشم تو پیدا کن مرا ؛ گم کرده ام خودم را ....