زمستان است و چشم کوچه از انتظارت ، سپید! پرنده ی مهاجرم! بگو با کدام برف می نشینی بر شاخسار تنهایی ام؟ دلواپس سرما نباش؛ اینجا از هیزم دل آتشی برایت روشن کرده ام.!