هدایت شده از دانیال
🕊 🕊 پسرم را باردار شدم و با مشکلات زیادی در دوران بارداری مواجه شدم. دیر به هوش آمدم. وقتی چشم هایم را باز کردم دیدم با چشم گریان مرا می بیند. پرسیدم چه شده؟ گفت: هیچی فکر کردم دیگر واقعا رفتی. گفتم گریه داره مگه؟ چطور شما حرف شهادت را می زنی من نباید گریه کنم؟ گفت: نه شما فرق دارید صبرتان بیشتر است. مانده بودم با سه بچه چکار کنم؟ گفتم: می بینی وقتی می گویی شهید شوم چه حالی می شوم؟ گفت: بله واقعا درک کردم. همسر شهید مهدی قره محمدی 🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───