🖤 🖤 از صدای نفس نفس زدنت همسر ِ تو چقدر شاكی بود😭 شده پيراهن ِ تنت تازه مثل آن چادری كه خاكی بود😭 تا صدایِ غريبی ات نرسد با كنيزانِ خانه كف ميزد😭 همسرت كاسه را شكست و سپس تشنه مثل جان دادی😭 در ميانِ تمام معصومين در مقاتل مُوَرخان ديدند در عزای و تو تنها دشمنان كف زدند و رقصيدند😭 پيكر تو ز ِ پشت بام افتاد ولی آقا به خون نشسته نشد 😭 به لبِ پلّه خورد لبهايت ولی دندان تو شكسته نشد😭 چقَدَر خوب وقتِ تَدفينَت سهم ِ قبرت به جز گلاب نشد😭 و از آن بهتر اينكه در يک طشت سَرَت آلوده یِ شراب نشد😭