آمد به خط فاطمیون. شب که شد گفتیم لابد میرود یک جایی دور از هیاهوی رزمنده ها استراحت کند. کفش هایش را گذاشت زیر سرش، گوشه ی اتاق دراز کشید. خودمان خجالت کشیدیم؛ اتاق را خلوت کردیم که چند ساعت استراحت کند. شبتون شهدایی🥀