❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳• 
#هـوالعـشـق❤️ حاج خانوم : خب دخترای گلم از خودتون بگید فاطی: اوووم چی بگم حاج خانوم😊 من و فائزه السا
❤️ بعد از کلی دور دور کردن و چرخوندن ما دور *شهرک پردیسان* که آقاجواد گفتن تقریبا ساکناش اکثر روحانی هستن حرکت کردیم به طرف پارک علوی😍 نزدیکای غروب بود و هوا بدجور دونفره😍 فاطمه و علی هم که نامردا دست تو دست هم قدم میزدن و از ما جلو افتادن😢 من و اقاسیدم که که سینگل😕😢 توی همین فکرا بودم که یهو گوشیم زنگ خورد مامان جونم بود😍 باهاش یکم صحبت کردم و بعد قطع کردم. علی و فاطمه خیلی از ما جلوتر بودن🙄 سید: دوربین وسیله کارتونه یا به عکاسی علاقه دارید؟ _هردو😉 سید: اووووم یعنی شما کارم میکنید😳 _کار به اون صورت که نه ولی من خبرنگارم☺️ سید: حرفه جالبیه😏 بچه پرو یه جوری با غرور حرف میزنه که دهن آدم بسته میشه😡 ولی کور خوندی آقاجواد به حرفت میارم😈 _شما تا حالا آقا حامد رو از نزدیک دیدی؟؟؟ سید: عه خب راستش نه 😒 ولی جز بهترین روزای زندگیم میشه روزی که برا اولین خواننده محبوبم رو ببینم😊 _منم خیلی دوس دادم از نزدیک ببینمشون😊 راستی میشه امشب بریم مغازه ای که تسبیحتون رو ازش گرفتید ؟🙄 توی کرمان جفتشو پیدا نکردم🤓 سید: اگه وقت شد چشم😴 خدا بگم چیکارت کنه آقاجواد مغرور😡 دیگه حرفی نزدم و اونم چیزی نگفت... نمیدونم چرا این قدر راه میریم... خب یه جا بشینیم دیگه... همش تقصیر اون لیلی مجنونه دیگه 😡 وای خدای من حالا که دقت میکنم چقدر قدم کوتاهه😳 نه یا شایدم قد آقاسید خیلی بلنده🙄 من تا روی سینشم👫 توی افکار خودم غرق بودم که یهو احساس کردم یکی چادرمو کشید😨 عه این که سیده 😯 چرا داره منو میکشه طرف خودش😱 سید: عه حواستون کجاست😮اگه نکشید بودمتون که میرفتید تو بغل پسره😡 _من😳 چطور نفهمیدم😱 سید: سه ساعته دارم صداتون میکنم اصلا تو این دنیا نیستید😒 مجبور شدم چادرتونو بگیرم😐 _بب....مم....یعنی هم ببخشید هم ممنون😢 وای خدای من😳 گفت داشتم صداتون میکردم 😳 یعنی اسممو صدا زده😢 @SHAHADAT_DAHE_HAFTAD کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣