⭕️داستان واقعی_وقتی امام زمان عج حُکمِ اعدام را بر می گردانند! 👌👇
❄️ دین و آئینش مسلمانی نبود، ولی در بین مردم جایگاه خوبی داشت،بخاطر گناهی نکرده متهم شده بود به اعدام!،آمد خدمت یکی از علمای شیعه که آی حاج آقا دستم به دامانت که حکم اعدام من دوشنبه اجرا می شود.
🔰 عالم شیعه با خودش گفت:طریق و مذهبش مسلمانی نیست اما همه ی خلایق از وجود مبارک امام زمان ارواحنافداه بهره مند می شوند، رو کرد به مَرد غیر مسلمان: «صبح جمعه لباسی تمیز به تن می کنی و می روی فلان قبرستان مسلمان ها، صدا می زنی یا اباصالح المهدي...»
🌀رساند صبح جمعه خودش را به قبرستان،یا اباصالح المهدي... یا اباصالح المهدي...
سید زیبارویی مقابلش ظاهر شد و سلام کرد و گفت :«مشکل تو چیست؟»، مشکلش را گفت و توضیح داد فلان عالم بزرگ شهر مرا راهنمایی کرد که دامنتان را بگیرم،مولاجان با مهربانی به او گفتند:«مشکل تو حل شد.»
💠 مرد غیر مسلمان به مولا گفت:من غیر مسلمان هستم و حاجتم را روا کردی، چرا مشکل مسلمانان را حل نمی کنی!؟
مولا فرمودند به او:« اگر مسلمانان، با این حال که تو دارى و حاجت خود را خواستى حاجت خویش را از ما بخواهند،مشکل آنان را نیز حل خواهیم کرد.»
🌸 مرد غیر مسلمان می گفت دوشنبه در دادگاه حاضر شدم و درحالی که خودم باور نمی کردم قاضی مرا تبرئه کرد، که چقدر قبل از آن دیدار، خرج وکیل کردم و چه دوندگی هائی...اما فایده نداشت که نداشت...
💚می دانی اینروزها که اجابت دعایم به تأخیر افتاده است با خودم می گویم من هم باید مثل آن مرد، خاکی و دِلی درِ خانه ی مولا را بکوبم،انگار از یاد برده ام که او از همه ی دلمشغولی هایم با خبر است،آقا جان! چقدر شما به من نزدیک هستید و من از شما دور...
مثل عکسِ رخِ مهتاب که افتاده به آب
در دلم هستی و بینِ من و تو فاصله هاست...
📚برداشتی آزاد از کتاب شریف جواهر الکلام فی معرفه الامامه و الامام
🍃🌸