﷽ 📜 ✍🏼حاج قاسم تا مرا دید سلام و علیک گرمی کرد و آمد داخل از بچه کوچکی که در آغوشم بود متوجه شد ازدواج مجدد هم کردم. گفت: چرا به من نگفتی ازدواج کردی و بچه دار شدید؟ باید وقتی زنگ زدیم می‌گفتی تا هدیه ازدواج و بچه ات را می‌آوردم. با پدر مادر شهید هم خیلی گرم سلام و علیک کردند. من و همسرم رفتیم داخل آشپزخانه وسایل پذیرایی را بیاوریم، اما سردار با جدیت از ما خواستند که چیزی نیاورید من فقط آمدم ببینمتان. ما هم یک سینی چای آوردیم و نشستیم. به من گفت: بنشین کنار پدر شهید. چون برادرم هم بود از من پرسید همسرت کدام است؟ وقتی معرفی کردم، سردار سلیمانی با لبخند گفت: او را شهید کنی چه می‌کنی؟ گفتم: حاجی خدا بزرگ است. گفتند بچه را بیاور می‌خواهم ببوسم. سفت و محکم می‌بوسید و چند بار بعد با خنده گفت: من عادت دارم بچه هر چه کوچکتر باشد محکم‌تر می‌بوسمش. 📚خاطره خانم عجمی همسر شهید محمود نریمانی از دیدار با شهید حاج قاسم سلیمانی °•|🌿🌸#j๑ïท ➺ @hajghasemabomahdi ♡ |