💠تدریس: طب ورزشی از دیدگاه طب سنتی اسلامی
🔴جلسه: ششم
🔵مدرس: مجمع مدرسین موسسه پرتوسبز هستی
🍀🍀🍀🍀🍀🍀
⭕️غذاهای روحی قرآن ادعیه و...
🔸کسی که با دعا با قرآن سراغ سختی ها و مشکلات میرود بسیارقوی تر است.
🔹با تلقین روحیه بدید به فرد، روحیه دادن بسیار تاثیر گذاره، چیزهای عجیب وغریبی ما دیدیم، از چیزهایی که بگیم باور نمیکنید
✅ یک نمونه مثال میزنم برای شما تا بدانید تلقین در بسیاری از مسائل بسیار سریعتر و قویتر از هر دارویی عمل میکند
⭕️شاید حدود ۱۸ سال پیش اصفهان بودم، کلاس داشتم، آموزش رزمی میدادم یه بنده خدایی بود که شاگرد ما نبود، این بنده خدا با اینکه شاید اون موقع بیست وپنج سالش بیشتر نبود اما صورت شون رو اگر نگاه میکردید میگفتید این حتما از شصت و پنج سال کمتر نیست
مجرد هم بود چشماش بسیار ضعیف عینک ته استکانی، گوش هاش سمعک میذاشت، چین وچروک چهره
اصلا ماهمه تعجب میکردیم که با این سن کم، چقدر پیر شده
یعنی به واقع شما امکان نداشت که بگید از شصت وپنج سال کمتره
در حالی که حداکثر بیست وپنج یا بیست وهفت سال بیشتر نداشت، این فرد اینقدر ضعیف بود اکثرا بیمار بود، هر چی هم دکتر میرفت خوب نمیشد
حقیر به یک روش امتحان کردم وبه این صورت عمل کردم یک دارو رو گرفتم وبعد به یک جوری که دروغ نشه این دارو رو براش تبلیغ کردم، اما دروغ نگفتم، چون هیچ وقت طبیب حق نداره به بیمار خودش دروغ بگه، نمیشه با دروغ یک نفر رو شفا داد الفاظی بکار بردم که مبنی براینکه دارویی که میخواهم به تو بدهم
هم به دست من رسیده وکاربرد عجیبی داره این دارو هرجا هر جا پیدا نمیشه این داروی عجیبیه وفرد رو نسبت به دارو حسابی تشنه کردم
الفاضی که به کار بردم یادم نیست ولی الفاظ حقیقت داشت دارو چی بود یک قرصی رفته بودم از بغل دستی مون گرفته بودم که فکر کنم آنتی هیستامین بود
بعد که خیلی التماس کرد که دارو رو بهش بدم با هزار منت بصورت رایگان بهش دادم، بعد گفتم الان اینو میخوری برو شام بخور
وقتی شام خوردی احساس گرما تو بدنت میکنی
فرآیندی رو که میدونستم میشه رو بهش گفتم
چون میدونستم شام چیه و میدونستم شام اون شب بدن رو گرم میکرد چون تاجایی که یادمه نوعی کتلت بود
این چه جوریه میدونستم شام رو که بخوره چه رویدادهایی تو شکمش ایجاد میشه
اون قرص رو خورد
بعد ساعتی، قشنگ تلقین کردم شام رو خورد، بدنش گرم شد
وتلقین تلقین کردم
در شرایط معمولی این فرد نمیتونست درست راه بره و حتی حالت قوز داشت
مکانی که ما بودیم ستون های صافی داشت
ستون هایی که با چوب تزیین کرده بودن صاف بود وجایی نداشت که دست رو بگیره و بالا بره
این فرد از شدت قدرت بر اثر تلقین ستون های صاف بالا رو میگرفت وبالا میرفت
قدرت و روحیه ش خیلی عجیب شد
بعد حدود نیم تا یکساعت چنان روحیه گرفته بود و احساس قدرت میکرد که شروع کرده بود بلند کردن تخت ها و حتی اذیت کردن افرادیکه خیلی هیکلی تر و قلدرتر از خودش بودن
دیدم خیلی وضعیت خراب شده فهمیدم که خدا یه حکمتی داشت که این فرد رو اینطور ناتوان قرار داده بود تا مردم از گزندش در امان باشن
طوری شد که افراد میومدن پیشم ازش شکایت که چی بهش دادی که قدرت گرفته ما رو میزنه و اذیت میکنه!!!
حقیر تازه متوجهه شدم که هر چیزی حسابی داره
⭕️قضیه حضرت موسی رو به شما بگم اینکه میگن شفا دست خداست وانسان کاسه داغ تر از آش نباید بشه
🔹 حضرت موسی میرفت کوه طور برای عبادت سر راه از یک محلی رد میشدند ودیدند یک بچه ای کوری نشسته اونجامظلوم وبقیه بچه ها دارن بازی میکنند
مردم به حضرت گفتند شما که به کوه طور میروید برای این بچه هم دعا کنید بتونه بیاد بازی کنه و چشمش بینا بشه
پیامبر چون رحمه العالمینه گفت چشم.
رفت کوه طور و باآن زبانی که ما نمیفهمیم دعا کرد و خداوند دعایش رو مستجاب کرد
بچه خوب شد بعد از یک مدت حضرت دوباره از آنجا رد میشدند دیدند که همه آن شهر سیاه پوشند گفتند چی شده؟؟
گفتن آقا اون بچه ای که ما از تو درخواست کردیم دعا کنی شفا پیدا کنه بچه ای بسیار بد شده وهمه افراد رو بیچاره کرده
حضرت گفتن مگه این بچه چه کاری کرد مردم گفتن این بچه بچه هایی رو که میرفتند از یه بلندی شیرجه میزدند تو استخر
این بچه رفته اون زیر آب چوب هایی رو تیز کرده و اونجا گذاشته بچه هایی هم که شیرجه میزدند داخل آب همه روی این چوب های تیز می افتادن وسوراخ سوراخ میشدند و میمردن
اونجا حضرت موسی فهمید اون کارخدا بی حکمت نبوده کار خدا حکمت داشت
اگه اون بچه رو کور کرده بود یه چیزی هست
حالا ما نمیخوایم بگیم خدایی نکرده همه همین جور هستند
⭕️ بسیاری از کسانی که مشکلاتی دارن وانشا الله دعا میکنیم خیلی به اجتماع خدمت کنند
این بنده خدا ما وقتی دیدیم این قرص رو بهش دادیم دیدیم عجیب شده دیوار صاف رو میره بالا
✅به لطف خدا ادامه دارد
💠کانال مرجع تخصصی طب ایرانی اسلامی
eitaa.com/marjaetakhasosiiteb