💠 🔹مردی که خواست حضرت علیه السلام را نصیحت کند 🔸عبد الرحمن بن حجاج از حضرت صادق علیه السلام نقل كرد كه فرمود: محمد بن منكدر مي گفت: خيال نمي كردم على بن الحسين علیهما السلام بتواند جانشينى مانند خود در علم باقی بگذارد تا این که خدمت فرزندش محمد بن على (امام باقر علیه السلام) رسيدم. خواستم او را پند دهم، او مرا پند داد. دوستانش گفتند: چگونه تو را موعظه كرد؟ گفت: در شدت گرما به خارج‏ مدينه رفتم. محمد بن على را كه مردى فربه بود و تكيه به دو غلام سیاه خود داشت و در زمین خود کار می کرد، دیدم. با خود گفتم، شخصى از بزرگان قريش در چنين ساعتى با اين حال در جستجوى دنيا است؛ به خدا قسم او را موعظه خواهم نمود. پيش رفته سلام كردم. جواب مرا با نفسی که از شدت خستگى بريده بود و عرق مي ريخت داد. عرض كردم: خدا خیرت بدهد! شخصيتى بزرگ از خاندان قريش در چنين ساعتى با اين حال بايد در طلب دنيا باشد! اگر در اين حال مرگ تو را فرا گيرد چه مي كنى؟ خود را از دو غلام جدا نمود و تكيه كرده و گفت: به خدا سوگند اگر مرگ مرا در اين حال فرا گيرد، من در حال انجام يك وظيفه دينى هستم كه خود و خانواده ‏ام را از نياز پيدا كردن به تو و مردم نگه داشته ‏ام! ترس موقعى است كه مرگ فرا رسد و مشغول معصيت خدا باشى. عرض كردم: خدا رحمتت کند! من مي خواستم شما را نصيحت كنم، شما مرا پند دادى. 📚ارشاد شیخ مفید: 284 کانال و حال خوش, http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92