#منظررندان
#14خرداد
موضوع:
#رهبرفقیدانقلاب
#آیةاللهخمینی
#نائبامامراحل
نویسنده:
#حامدعسگری
ـــــــــــ
مي دانيد آقا سيد قصه از جايي شروع شد كه برايتان زيارتنامه نوشتيم و آنقدر بالايتان برديم كه دستمان بهتان نرسد و بگوييم خميني شدن محال است ... قصه از جايي آغاز شد ملاك تجديد بيعت با آرمانهاي شما شد ماشينهاي پلاك سياسيي تشريفات مشكي و تاج گلهاي رز فرانسوي و هرچقدر تاج گل بزرگتر بود و سربازهاي شق و رق و اخموي بيشتري براي حملش نياز بود قطعا تجديد بيعت ما هم مستحكم تر بود .... از وقتي كه مراسم سالگردتان در مرقدتان داراي پاركينگ وي آي پي شد و خواص با ميله و نرده از عوام جدا شدند و مرمرهاي ايتاليايي و چلچراغ هاي چك و لهستاني نور رساني صحن و بارگاهتان را برعهده گرفتند خيلي چيز ها عوض شد. آقاسيد روح الله تعارف كه نداريم شما را نفهميديم نخوانديم نشنيديم نشناختيم ... خود من هنوز يك دور كامل صحيفه تان را نخوانده ام و اسم و نامتان براي خيلي ها دكان شده است و صفا ميكنند... شما با زبان خودمان حرف ميزديد و اگر حرفي از شما مغفول ماند دليلش اين بود كه بعضي جاهايش به مذاقمان خوش نيامد و همه ي تو براي همه ي ما ضرر داشت... سر از خاك بردار و ببين با انقلابت كه حالا نخلي تنومند شده براي خودش چه كرديم ... هر كداممان يك قرائتي از تو داريم و قصه فيل است در اتاق تاريك ...آقا روح الله من خيلي وقت است به خيلي چيزها با شك نگاه مي كنم ... دو دل شده ام آقا روح الله مثل حاج حيدر در باديگارد ... مي خواهم اسلحه ام را( قلمم) را مدتي غلاف كنم و فكر كنم ...به قول حاج حيدر من اومدم محافظ شخصيت نظام باشم نه شخص...