یادش بخیر چه شبایی خانوادگی دور این کرسیا میشستیم وتعریف می‌کردیم یا مادربزرگ نوه‌هارو جمع می کرد دور این کرسی‌ها و براشون قصه می‌گفت... یادش بخیر چه صفایی داشت، دلم پر کشید برا اون روزا چقدر قدیما همه چی خوب بود...