🥀🕊 💐ایشون قبل از ازدواج هم یکبار دیگه به سوریه اعزام شده بودند وبه مدت سه ماه افتخار نوکری بی بی جان را داشتند. 🌾بعداز گذشت مدتی از برگشت ایشون، بایکی از دوستانشون دیدار داشتند. میگفتند:من از ایشون که سید بوده اند خواستم دعاکنن تادوباره من برای دفاع ازحرم عمه جان سادات اعزام بشم. 🥀دوست ایشان درجواب گفتند:دعا نمیکنم که بری دعا میکنم محرم بی بی جان بشی تاطعم شیرین دفاع رواونجا درک کنی بعدبری.شهید به من گفتند: دعای ایشان مستجاب شد ومحرم عمه جان سادات شدم والان بااااید برم.و شروع کردند به خواندن نوحه خوانی حاج آقای سیدرضا نریمانی"منم باید برم آره برم سرم بره نزارم هیچ حرومی طرف حرم بره..." 🍃از این قضیه گذشت تا اینکه این دفعه اعزام شدند.از بعد از ازدواجمون اولین بار بودکه اعزام شدند و رفتند. بعد از اعزام یه روز که با من تماس گرفتند، گفتند این دفعه چقدر دفاع از حرمین داره بهم میچسبه.خیییلی خوشحال بود. گفت:چقدر خوبه که این دفعه محرم عمه جان ساداتم. ✏️راوی:(همسر شهید) 🥀 🕊 ╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮ @hamafzaeieshohadaei ╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯