میگفت: تو هیئت وسط روضه خونی، یه دختر سه ساله آوردند؛ چون همه داشتند گریه می‌کردند و لطمه می‌زدند روضه‌خون ازش پرسید: «از اینجا نمیترسی که؟!» گفت: «نه، عموم اینجا نشسته!» مجلس ریخت به هم:)💔🥀 اشکت جاری شد بعدش برای ظهور مولای غریبمون خیلی دعا کن🤲 😭❤️‍🔥😭