3⃣ اما ماجرای نفوذ اقتصادی منحصر به جریان‌ها و افرادی نیست که به‌طور مستقیم با تشکیلات سیاسی، اقتصادی و امنیتی غرب در ارتباط هستند. این نفوذ در سطوح دیگری نیز رخ می‌دهد. از جمله می‌توان به نفوذ فکری و علمی اشاره کرد. این جریان با ایجاد مؤسسات و فضاهای آموزشی و پژوهشی که متصدی برنامه‌ریزی اقتصادی در کشور بودند تلاش کرد متخصصین کشور را با ادبیاتی آشنا کند که در این ادبیات، مفاهیمی متفاوت و التقاطی از پیشرفت، ثروت، رشد اقتصادی، رفاه و به‌طور کلی «ترقی» ارائه می‌شد. تشکیل «هیأت عالی برنامه» در اواسط دهۀ ۱۳۲۰ و تنظیم برنامه‌های توسعۀ ملی از این دهه از جملۀ این برنامه‌ها هستند که بعدها و در سال ۱۳۲۷ با تشکیل سازمان برنامه‌و بودجه به‌صورتی متشکل‌تر دنبال شد. استفاده مکرر از مستشاران اقتصادی آمریکایی، آلمانی و انگلیسی در دوران رضا و محمدرضا پهلوی، چه در قالب هیأت عالی برنامه و چه از طریق «سازمان برنامه و بودجه» نیز از دیگر شواهد این جریان است . آغاز تدریس کتب اقتصادی مکتب کینزی و نئوکلاسیک به‌دنبال شکل‌گیری دانشکده‌های اقتصاد در دانشگاه‌های مختلف تهران در دهه‌های ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰، راه را برای تربیت اذهان اقتصادی دانشجویان کشور متناسب با آموزه‌های این مکاتب فراهم‌تر ساخت و گسیل داشتن تعداد زیادی از دانشجویان به دانشگاه‌های اروپایی و امریکایی برای دریافت معارف این مکاتب، بر گسترۀ مخاطبین علمی و فکری تفکرات مکتبی اروپا و آمریکا افزود؛ با این توجه که این افراد پس از بازگشت، در کنار تدریس در دانشگاه‌ها، وظیفۀ ادارۀ امور مالیۀ کشور را برعهده داشتند و تا به امروز نیز شاهد تأثیر این افراد بر نگرش اقتصادی مردم، نهادها و مسئولین بوده‌ایم. آن‌چه امروز در اقتصاد کشور شاهد آن هستیم، چه در حوزۀ کنش‌های اقتصادی سیاستگذاران و چه در حوزۀ فرهنگ زندگی اقتصادی مردم، ملغمه‌ای از تأثیر و تأثرات تعالیم دینی است که در طول دوران مختلف تاریخی، دستخوش تغییرات و تحولات مختلفی از جانب حکومت‌های طاغوتی و فرهنگ‌های مهاجم شده است. آن‌چه امروز شاهد آن هستیم نه کاملاً منطبق بر تعالیم الهی است و نه کاملاً منطبق بر تعالیم غیرالهی تمدن غرب؛ این جدال تمدنی در طول تاریخ در عرصۀ اقتصاد وجود داشته است و به گواه واقعیت‌های تاریخی، در دوران معاصر دوچندان شده است. پس از انقلاب اسلامی نیز همواره شاهد این جدال بوده‌ایم؛ در سویی مردم و رهبران دینی قرار دارند که همگام با تعالیم اسلامی در پی ایجاد شیوه‌ای از زندگی هستند که از تراث اسلامی به امانت گرفته‌اند، در سویی نیز شیوۀ زندگی غرب‌گرایانه که تعریفی متفاوت از رفاه و ثروت و زندگی را معرفی می‌کند. دولت‌های پس از انقلاب اسلامی نیز با حفظ رویکرد کلی اسلامی به مقتضای زمان و به مقتضای اعتقادات مسئولین، گرایشاتی به هرکدام از این دیدگاه پیدا کرده‌اند و در پی آن تأثیراتی را در شیوه‌های سیاست‌گذاری نمایان ساخته‌اند. ☘کانال تحلیل های اقتصادی دکتر حمیدرضا مقصودی☘ https://eitaa.com/hamidrezamaghsoodi