هدایت شده از اندیشکده قصد
✍🏻 نقدی بر دکتر هیئت‌علمی دانشگاه امام صادق علیه‌السلام 🔸 الگوی پایه محصول چهار تلقی از مفاهیم الگو، دین، پیشرفت و نظریه هست که نگاه غالب و حاکم بر ایران (قبل و بعد از انقلاب) را منعکس می‌نماید. از همین رو فرقی عمده بین اسناد نگاشته شده ایشان چه در دوره قبل و چه بعد از انقلاب وجود ندارد. در نگاه اکثر ایشان علم (مرادشان از علم آموزه‌های کلاسیک هست بویژه اقتصاد) امری جهانشمول و غیر قابل مناقشه و یگانه و محصول تجربه بشری هست که معرفت به حقایق را مشخص کرده و دین در همان ساحت فردی محدود است و برای اداره جامعه حرفی ندارد و ادعایی ندارد. 🔸این نگاه معوج و التقاطی موجب شده در بخش اول برخی و بخشی از اصول عقاید گروهی از دین‌مداران در زندگی فردی‌شان نوشته شود و در ساحت اجتماعی و تدابیر مجموعه آرزوهایی برای شبیه شدن یا سبقت گرفتن از کشورهای توسعه‌یافته بیان شود تا در نهایت «در افق ۱۳۴۴ از نظر سطح کلی پیشرفت و عدالت، در شمار چهار کشور برتر آسیا و هفت کشور برتر دنیا باشد» و البته جالب است که در این مسابقه مشخص نشده سه کشور برتر آسیایی و شش کشور برتر جهان کدام هستند؟ و چرا ما نمی توانیم اول باشیم؟ 🔸پیشنهاد مشخص حقیر برای دلسوزان انقلاب این است که در صورت داشتن قدرت، عرصه حکمرانی و تدوین اسناد راهبردی انقلاب اسلامی را از نا‌اهلان(مهندسان، گیاه شناسان، دامپزشکان، پزشکان) تسویه و یا در صورت فقدان چنین قدرتی به تدوین الگویی ایجابی و منبعث از آموزه‌های اسلامی برای حل مسائل جامعه اسلامی همت گمارند تا برای روزی که قدرت داشتند نسخه‌بدیل خود را داشته باشند. که البته راه دوم راه پیش روی ماست و سختی‌های آن نیز بر ما پوشیده نیست. تا حکومت پزشکان و مهندسان بر عرصه علوم اجتماعی برقرار است انتظار خروجی‌متفاوت از پنجاه سال گذشته را نباید داشت. متن کامل را اینجا بخوانید: http://olgu.qasd.ir/articles/491 🆔 @QasdWay