◾️ خستگی، حتی از استبداد هم وحشتناک‌تر است. خستگی، تن دادن است، پذیرفتن است، کوتاه آمدن است، کوتاه آمدن وحشتناک است. آدم می‌تواند نجنگد و کوتاه هم نیاید، اما آنکه جنگیدن را برمی‌گزیند و دست آخر آن را رها می‌کند، کوتاه آمده است. سربازی که از جنگ می‌گریزد، از آنکه پایش را در جنگ نمی‌گذارد، نفرت انگیزتر است. ▪️ دستی در بدنه ارگان‌ها و سازمان‌ها هست که تنها هدفش خسته کردن ماست. چیزی که از استبداد وحشتناک‌تر است تا در سایه خستگی هر غلطی که دلشان خواست را رقم بزنند و ما تماشاچیان اشک در چشم با زانوهایی سابیده از درد خمودگی بشویم، امروز میدان جنگ جریان انقلاب در زمین مذهبی‌ترین و انقلابی‌ترین نهادهای کشوری است. آنها ارشاد را گستاخ می‌کنند. ▪️ آنها با خنده‌های جذب کننده و دعوت به رستوران‌های گران قیمت، آنها را جسورتر می‌کنند و با استراتژی کدخدا را ببین، در حال چاپیدن شهر هستند. ▪️ آنها غرق در ریش و تسبیح به روزنامه‌ای اجازه دادند تا مصباح را تمساح خطاب کند. برای پناهیان ماجرای ملک و فساد بسازند، حسن عباسی را ممنوع الکلام کنند و در نهایت سگان‌شان را در میان امت حزب الله رها کردند تا واق واق هدایت سر دهند. ▪️ آنها روزی سراغ فرج نژاد رفتند!، پس سراغ ما هم خواهند آمد و شما هنوز غرق در تحلیل‌های آب دوغ خیاری تهمت جارو می‌کنید و شعر تحویل می‌گیرید و تلاش می‌کنید روحیه‌تان مکدر نشود.