هدایت شده از  امام زادگان عشق
هر جا حرکت جدیدی علیه رژیم ستمشاهی بوجود می آمد، جعفر از جمله طراحان آن بود. انقلاب در آستانه پیروزی بود که امید دل ها از فرانسه به ایران بازگشت. جمعی از جوانان انقلابی در تهران حفاظت امام(ره) را در بهشت زهرا(س) به عهده داشتند، جعفر نیز در این کار فرماندهی جمعی از جوانان قم را در اختیار می گیرد. انقلاب که به رهبری قائد بزرگ(ره) به پیروزی رسید، حفاظت بیت او را در قم، جعفر به عهده گرفت. سپاه که تشکیل شد او به عضویت این نهاد مقدّس درآمد و در واحد عملیات، در کشف خانه های تیمی منافقین در قم تلاش کرد. سپس در واحد آموزش نظامی، به تعلیم و آموزش پاسداران همّت گماشت. قبل از اعزام به کردستان و مبارزه با اشرار در خطّه سنندج، او با دختر خاله اش ازدواج کرد و وی را در میدان غیرت و مردانگی شریک خود نمود. وقتی سنندج میدان تاخت و تاز ضدانقلاب قرار گرفت، گروهی از پاسداران قم به فرماندهی جعفر به آن منطقه اعزام شدند. شهر در دست ضدانقلاب بود و در باشگاه افسران جمعی از برادران ارتشی در محاصره بودند، جعفر توانست با یک مدیریت قوی محاصره را شکسته و وارد باشگاه شوند. اما چیزی نمی گذرد که با حمله مجدد ضدانقلاب، باشگاه بار دیگر به محاصره درمی آید و به مدت نوزده روز آنها در محاصره می مانند. آنان در این مدّت از کمبود غذا و آب در رنج بودند و برای رهایی از محاصره تمام تدابیرشان را به کار می بندند. بالأخره با استقامت نیروهای تحت امر و تدبیر صحیح جعفر محاصره باشگاه شکسته می شود و با کمک نیروهای دیگر به تعقیب ضدانقلاب در شهر می پردازند و به فرماندهی شهید، محمد بروجردی از سپاه، شهید صیاد شیرازی از ارتش و دلاوری های جعفر و همرزمان او، سنندج و سپس جاده سنندج- مریوان از لوث وجود ضدانقلاب پاکسازی می شود و جعفر و همرزمانش بعد از پاکسازی سنندج، به قم مراجعت می‌نمایند. تعدادی از دوستان و نیروهای او در سنندج شهید شد. این داغ بزرگ قلبش را می سوزانَد و همیشه زانوی غم به بغل می گیرد. در سال ۱۳۶۰ جعفر مأموریت پیدا می کند این بار در جبهه جنوب در مقابل متجاوزان عراقی بایستد. قبل از اعزام در زادگاهش سخنرانی می کند و با بیان شیوا و پرصلابتش از انقلاب دفاع می کند و اهداف تجاوز عراق را به کشور اسلامی تبیین می نماید. بعد از سخنرانی ۱۵۰ نفر از جوانان غیور روستای «فردو» به همراهی جعفر به جبهه اعزام می شوند و در محور تپه چشمه در کنار او با متجاوزان بعثی می جنگند. دوکوهه شاهد سخنرانی حیدریان در سال ۱۳۶۰ بود، دوکوهه گواه است که جعفر در حضور سردار رشید اسلام، شهید صیاد شیرازی و جمعی از بسیجیان، پاسداران و ارتشیان با خدای خود عهد و پیمان بست که برای بیرون راندن متجاوزان از کشور اسلامی، تا آخرین نفس بجنگد. جعفر در عملیات فتح المبین فرماندهی محور تپه چشمه را به عهده داشت و شب و روز در جهت پیشبرد اهداف از پیش تعیین شده تلاش می کرد. اما در این عملیات تیری به پای مبارک او اصابت نمود و خون مطهرش به خاک این منطقه ریخت و خاک، با خون او متبرّک شد. جعفر بعد از این که مورد اصابت تیر قرار می گیرد، به پشت جبهه منتقل می شود. اما در بین راه ندای پروردگارش لبیک گفت و در بهشت، به جمع بندگان راضی و مرضی و مرضی او پیوست. 🍃🌷🍃🕊🍃🌷🕊🍃🌷 امام زادگان عشق. محله زینبیه 🌷🍃🕊🌷🍃🕊🌷🍃