#زنگ_تجربه_همسرداری 😍
پنج شنبه همسرم میخواست
بره سرکار ساعت کارش
چون اخر هفته بودتا۴طول میکشید
۵شنبه هاناهار نمیبره چون میادخونه ساعت۴ باهم ناهار میخوریم
ولی امروز یه خورده دیرباید میومد چهارشنبه شب مهمونی بودیم
بنابراین ناهاری نداشتم که براش بزارم ببره سرکار خلاصه این که
صبح بد نماز صبح اومدم چک کردم چی هست چی نیست دیدم
نان نگرفته بود که براآقایی جونم صبحانه آماده کنم وناهاربزارم
همسرم چون ۲شیفت
کارمیکنه و شب قبلش هم مهمونی بودیم خیلی خسته بود
خلاصه قشنگ گزاشتم آقایی بخوابه ومن آماده شدم رفتم با
انرژی خیلی خوب و کلی ذوق
خرید اول رفتم نان گرفتم بعد رفتم حلیم گرفتم بعد رفتم شیر
خریدم آب میوه و کیک خوشمزه....
امدم خانه یه کوکو سیب زمینی
خوب به نیت امام حسن عسکری ع گزاشتم وبعدبراهمسری
لقمه گرفتم چیدم توکیف شان حلیمم گزاشتم با آب میوه وکیک
توکیفشان شیرم داغ کردم با عسل وقتی بیدار شد چون سرما خورده بود
دادم میل کرد وسریع آماده شد رفت سره کار اونجا حلیم ....
اینارومیل کردن همسرم فکر میکرد باید تا۵عصرگرسنه بمونه اما
من نزاشتم از خوابم زدم یه روز رو به همسرم رسیدم وخداروشکر
خیلیییی محبت میاره توجه کردن به همسرتاززه میوه هم براش
پوست کندم گزاشتم تو
ظرف که سرکارمیل کنه خانوما
اینارو با پولی که داشتم خریدم اصلا به همسرمم نگفتم پول بده برم خرید پسسس انداز رو مبادا خیلی خوبه
و این که احساس مسولیت داشته باشیم درک داشته باشیم
نزاریم درکنار خستگی
همسرامون ضعف بکنن
بهشون فشار بیاد به ناهارشون
اهمیت بدین شده ناهارنبرده خودم بردم براش تا نزدیک محل کار
وخیلی هم خوشحال و بغض که چ جوری جبران کنم...
❣
@hamsar_ane❣