❤️🍃❤️
😍
حکایتعاشقی
💌بااجازهبزرگترهابله
💍خواستگاریبهسبکشهدا
من چند جا رفتم نبود.
" مامان هم گفت:
"پس تا حرفاتون رو بزنید برگشتم."
😒 مامان که رفت به ایوب گفتم:
"کار درستی نکردین.
" گفت:
"میدونم
ولی نمیخواستم بی گدار به آب بزنم.
" با عصبانیت گفتم:
"این بی گدار به آب زدنه؟
ما که حرفامون رو صادقانه زده بودیم، شما از چی میترسیدین؟
به هر حال من فکر نمیکنم این قضیه درست بشه.
" آروم گفت:
"میشه"
💍🌷💍🌷💍🌷💍
@hamsardarry 💕💕💕