❤️🍃❤️ - وایسا ببینم، داری کجا می¬ری؟ این بار اشک تا پشت پلک¬هایش آمد و کافی بود پلک برهم زند تا چهره¬اش بارانی شود. به سختی بغض گلویش را فرو داد و زیر لب زمزمه کرد: - خونه. - دِ... آخه خره... چرا حرف تو اون کله¬ت فرو نمی¬ره؟ نگاه پر از غمش را به او دوخت گفت: - کاش یه کم درکم می¬کردی. یه کم منو می¬فهمیدی. و بالاخره طاقت از کف داد و اجازه جاری شدن اشک¬هایش را داد. مریم پشیمان¬ از کلامش با کف دست محکم بر دهانش کوبید و گفت: @hamsardarry 💕💕💕