❤️🍃❤️ 👇 کاش حریر می فهمید ،ناآرامی های این روزهایش را ... پدرانه هایی که از ترس زری و اذیت و آزارهایش در دل پنهان می ساخت ... کاش می فهمید و او را می بخشید ... درد بدی در سینه اش نشسته بود و اجازه ی بالا آمدن نفسش را نمی داد ... به زحمت سوئیچ را چرخاند و استارت زد...اتومبیل بی نفس تر از خودش به سمت خانه راه افتاد ... @hamsardarry 💕💕💕