❤️🍃❤️ با حس گرمای آغوشی پلک هایش را از هم باز کرد ... صدای نفس نفس های آریا و هرم نفس های که روی سر و صورتش می نشست باعث شد هراسان جیغی بکشد .. آریا او را بیشتر در آغوش کشید و نرم گفت: - نترس عشقم پیش منی ... @hamsardarry 💕💕💕