🔱🔱🔱 🔱🔱 🔱 💔 💔 ❣پیمان با همه ی جذابیت هایش یک عیب بزرگ داشت. گاهی چنان عصبانی می شد و به من تندی و پرخاش می کرد که با خود می گفتم دیگر برای همیشه ترکش می کنم. الان که یاد آن روزها می افتم احساس حماقت می کنم. خیلی از اطرافیانش به من می گفتند آدم تندخو و پرخاشگری است،اما نمی دانم چرا نمی توانستم ترکش کنم! فردای روزی که سر هیچ و پوچ به شدت به من توهین کرده و سرم داد کشیده بود، عذر خواهی می کرد و با زبان بازی هایش دلم را به دست می آورد، همه چیز را فراموش می کردم. احمقانه تر این که گاهی از خشونت هایش لذت می بردم و احساس می کردم این رفتار به جذابیت های مردانه اش اضافه می کند. آن قدر شیفته اش بودم که این تندی و پرخاشگری و توهین هایش را که مدام بیشتر و شدید تر می شد نادیده می گرفتم و با خودم می گفتم چیزی نیست و درست می شود. الان مهریه ام را به اجرا گذاشته ام. وقت پزشک قانونی هم گرفته ام تا کبودی دست و صورتم را نشان بدهم و حقم را ازش بگیرم. برای چندمین بار بود که دست روی من بلند کرد و مرا به باد کتک گرفت. از خودم لجم می گرفت که چرا با همه ی ادعاهایی که در مورد ازدواج آگاهانه و عاشقانه داشتم، نتوانستم او را بشناسم و چرا با وجود همه ی حرف هایی که دیگران درباره ی تند خویی و عصبی بودن او به من می گفتند، کر و کور شده بودم! ⭕️پایان 📕دوستی های قبل از ازدواج ، م.حورایی @hamsardarry 💕💕💕 @rahkar94 💞