(۴۶) سلام و صد سلام به مدیران گروه و خانمهای عزیزی که با در اختیار گذاشتن تجربه های زندگیشون واقعا باعث بهبود روابط زناشویی میشن.اینجا تنها کانالی هست که من هر روز چک میکنم و تمام مطالبش رو میخونم.خواستم بگم که همین خوندن پیامهای شما عزیزان چه تاثیر خوبی در من داشته. اول اینکه چند روزی هست طبق گفته دوستان هر روز یک لباس متفاوت میپوشم و جلوی همسرم ظاهر میشم.شاید قبلا هم اینکار رو میکردم ولی نه به این شدت.ولی الان حتی برای روحیه خودم هم شده و ارزش گذاری برای خودم این کارو میکنم و لباسی رو که آدم یک روز میپوشه اونقدر کثیف نمیشه که هی بخواهیم بشوریم تا از رنگ و رو هم بره و اینجوری هر روز تنوع هم داریم. دوم اینکه مطالب دوستان دز مورد سرد مزاجی رو خوندم.شوهر من سرد مزاج نیست ولی گرم هم نیست خیلی.یعنی همیشه حس کردم که من گرمترم و خیلی طالب تر. حتی اوایل زندگی که شور و نشاط منو و گرمی من رو میدید میگفت اگر زنی داشتم که مثل تو نبود منم خیلی زود سرد میشدم.البته بگم الان هم رابطمون خیلی زود به زود نیست ولی کیفیتش طوریه که هر دو راضی میشم. دوست عزیزی که گفته بودن همیشه در رابطه جنسی با همسرشون داوطلب بودن،منم همینجور بودم.یعنی در 90درصد مواقع من پیش قدم میشدم و چه بسا بعضی اوقات که ایشون خسته بودن و تمایل نداشتن خیلی از لحاظ روحی اذیت میشدم و واقعا بعضی شبها دلم میخواست گریه کنم.و اینم بگم که متاسفانه خیلی وقتها حر و بحث ها و دعوا که بینمون پیش می آمد باعث میشد ایشون کلا کاری به کار من نداشته باشن.ولی با خوندن مطالب دوستان این بار تصمیم گرفتم رویه ام رو عوض کنم.یک پیراهن کوتاه تنگ و باز پوشیدم و یکی دوبار هم که حس کردم همسرم داره نگاه میکنه به روی خودم نیاوردم.یک موضوعی هم پیش میامد که داشت به بحث میکشید بیخیالش شدم.بچه ها که خوابیدن و طبق معمول همرم نشستن پای فوتبال این روزها،بجای اینکه به کارهای خودم یا آشپزخونه برسم رفتم پیشش نشستم و الکی گفتم دلم میخواد از امشب فوتبال باهات ببینم😉.هر چند که مت واقعا از فوتبال خوشم نمیاد ولی دوست داشتم همراهش باشم و میوه آوردم و باهم خوردیم و فوتبال دیدیم و کمی هم از بازیکن ها و گروهها پرسیدم و ایشون هم مشتاقانه توضیح میداد.موقع خواب هم بر عکس همیشه که داوطلب رابطه بودم ی جوری وانمود کردم که یعنی فقط میخوام بخوابم و فقط خودمو بهش چسبوندم و وانمود کردم خوابیدم.در صورتیکه من همیشه که داوطلب بودم ماساژ میدادم و ایشون هم مقاومت نمیکردن ولی خیلی که خسته بود میگفت امشب نه و میخورد تو حال من.خلاصه از ماساژ هم خبری نبود😉😂.همسرم هم میدونستم واقعا خسته است و اگر تمایل نداشت تصمیم داشتم واقعا به خودم غلبه کنم و بخوابم.ولی انگار داوطلب نشدنه و همراهی کردنه کار خودش رو کرد و ایشون با تمام خستگی خواستار رابطه شدن.در صورتیکه من گفتم نه بابا خسته ای،بخواب ...خواستم بگم من خودم خیلی وقتا مقصر بودم که شوهرم سردتر بشه.با اصرار بی جا،با جر و بحث و ...و واقعا هم میدونم فکر و خیال و خرج زندگی خیلی مردها رو تحت تاثیر قرار میده.البته خانمها در مواقع اینچنینی که همسرتون واقعا خسته است،نخواهید رابطه طولانی داشته باشید و بقول معروف رابطه کوتاه مدت فست فودی داشته باشید و رابطه های طولانی مدت رو بگذارید برای زمانی که همسرتون سرحال تره.ببخشید که خیلی طولانی شد. سمیه بانو 💕 @hamsare_khoob