❇️در ابتدای بحث از نیچه، طرح فکری او به تفصیل مورد بحث قرار گرفت که در ذیل اشاره می گردد: 🖋نقد اخلاق مدرن موجود: 🔸 خوبی ادعا شده انسان مدرن چندان هم شرافتمندانه نیست 🔸 دین ادعا شده او هم چندان مذهبی نیست 🔸 حقایق ادعا شده او نیز چندان از حقیقت برخوردار نیست 🔸 سرچشمه اصلی اخلاق مدرن، فرهنگ کلیمی-مسیحی 🖌 تحسین روش فرهنگی یونانی در تعیین ارزش اخلاقی: 🔸 تفاوت یکسره فرهنگ کلیمی-مسیحی با فرهنگ یونانی پیشین از منظر ساخت هویت و فهم تاریخ 🔸 کنشگر بودن خود یا همان نفس در فرهنگ یونانی و دارا بودن نوع والاتری از هستی انسانی از طریق خودآزمایی و تجریه روحی و اخلاقی لذت 🔸امر کنشگری نفس، با فرهنگ تولید می شود ولی با یک کشش طبیعی و بنیادی که به انسانها جهت می دهد، همخوانی دارد. این کشش همان خواست قدرت است. 🔸خواست قدرت: کشش بنیادی یا نیرویی در ارگانیسم انسان که خودش را ابقا می کند و گستره و چهارچوب وجودش را گسترش می دهد 🔸 نیچه در کتاب علم سرخوش: نبردهای کوچک و بزرگ، همیشه برای برتری، رشد، گسترش و قدرت رخ می دهند، یعنی طبق خواست قدرت که خواست زندگی نیز است. 🔸این فرآیند در برخی موارد به فتح نیروهای دیگر نیز می انجامد ولی به نظارت سهمگین بر غریزه های خود نابودکننده درون ارگانیسم یا خود هستی نیز نیاز دارد 🔸این، همان کشش در یک نیرو یا نوعی هستی است که خود را متمایز تشخیص می دهد و در برابر تقلیل خود به همسانی با نیروها و هستی های دیگر مقاومت می کند 🔸هستی هایی که از سهم بالایی از قدرت برخوردارند، کنشگرند نه واکنشگر و با کششها و ارزشهای درونی و همساز، برانگیخته می شوند نه با ارزشهای دیگران و بیرون از خود 🖍 نقد به روش فرهنگی کلیمی-مسیحی در تعیین ارزش اخلاقی 🔹یهودیت و مسیحیت پدیده آورنده نوع دیگری از خود: به جای معنا گرفتن از خواست قدرت و دگرگون کردن خود، سرگرم بیزاری 🔹فرهنگ بیزاری: اخلاق واکنشگر و هدایت شده از بیرون؛ شروع از از پنداشت رنج انسان که توسط عامل بیرونی به بار آمده 🔹نیچه در کتاب تبارشناسی اخلاق: فرهنگ یهودی-مسیحی همیشه نیازمند یک جهان بیرونی دشمن خو و انگیزه های خارجی برای کنش 🔹طبق داستان عهد عتیق و فرعون مصر و مهاجرت کلیمیان: بی خدایانی که خدای راستین و یگانه را نپذیرفتند، می کوشند تا آنها را به اسارت درآورند یا هم اکنون این کار را انجام داده اند. 🔹پیروان فرهنگ یهودی-مسیحی اخلاقا خود را خوب نمی بینند و مانند یونانیان باستان نیستند که براشت اخلاقی خوبی از خود داشته باشن 🔹 آنها عذاب دهندگان ادعایی شان را شیطان می انگارند و خود را قربیانیان شیطان. 🔹نتیجه روش فرهنگی کلیمی-مسیحی: پیدایش نوعی فرهنگ اخلاقی که به نمونه های برتر نوع بشر که تفاوتهایشان را ابراز می کنند و به ارزشهای توده علاقه ای ندارند، می تازد و به عنوان قربانی کننده های شیطان صفت نابودشان می سازد. 🔹فرهنگ ابزاری سرکوبگر برای جنگ با مخالفان شیطان ادعایی به جای برنامه آموزنده برای آفرینش انسانهای بهتر 🔹تشویق به یکسره اهلی و هم طراز شدن خود و انکار تفاوتها میان خودها 🔹این فرهنگ حتی در صورت دنیوی (سوسیالیسم که در صورتی انسان دوستانه تاکید بر همسان سازی و تبعیت از ضعیفان)، پایه فرهنگ دموکراتیک مدرن و ناگزیری تضعیف فعالیت آفریننده 📡 کانال اندیشکده حنیف در ایتا و بله: @hanifthinktank