15.3M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
ریان بن شبیب- نریمان پناهی ریان ابن شبیب! جدّمونو غریب، گیر آوردن ریان ابن شبیب! آبو واسه حبیب، دیر آوردن تو شیب گودال سرازیر شد، حسین پیر شد آخ ته گودال، زمین گیر شد، حسین پیر شد ریان ابن شبیب! ذکر امن یجیب، می گفت زینب ریان ابن شبیب! رفته شیب الخضیب، زیر مرکب بلا سر زینب آوردن، سر و بردن، سر و بردن بچه یتیما کتک خوردن، سر و بردن، سر و بردن ریان بن شبیب! می اومد بوی سیب، از تو صحرا ریان بن شبیب! جسم خدّ التریب، روی خاکا تشنه سرش رو جدا کردن، چه ها کردن، چه ها کردن پیکرو بی سر رها کردن، رها کردن، رها کردن ریان بن شبیب! یک عده نانجیب، کردن غوغا ریان بن شبیب! با چکمه نانجیب، می زد با پا به عمه زینب جسارت شد؛ جنایت شد، جنایت شد قسمت زن ها اسارت شد، جسارت شد، جنایت شد ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج» @haram110