{خدمت و احسان به پدر و مادر، راه جلب محبّت امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف} عَنْ عَمَّارِ بْنِ حَيَّانَ قَالَ: خَبَّرْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام بِبِرِّ إِسْمَاعِيلَ ابْنِي بِي فَقَالَ لَقَدْ كُنْتُ أُحِبُّهُ وَ قَدِ ازْدَدْتُ لَهُ حُبّاً إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله أَتَتْهُ أُخْتٌ لَهُ مِنَ الرَّضَاعَةِ فَلَمَّا نَظَرَ إِلَيْهَا سُرَّ بِهَا وَ بَسَطَ مِلْحَفَتَهُ لَهَا فَأَجْلَسَهَا عَلَيْهَا ثُمَّ أَقْبَلَ يُحَدِّثُهَا وَ يَضْحَكُ فِي وَجْهِهَا ثُمَّ قَامَتْ وَ ذَهَبَتْ وَ جَاءَ أَخُوهَا فَلَمْ يَصْنَعْ بِهِ مَا صَنَعَ بِهَا فَقِيلَ لَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ صَنَعْتَ بِأُخْتِهِ مَا لَمْ تَصْنَعْ بِهِ وَ هُوَ رَجُلٌ فَقَالَ لِأَنَّهَا كَانَتْ أَبَرَّ بِوَالِدَيْهَا مِنْهُ ⚪️عمّار بن حيّان گوید: به امام صادق صلوات الله علیه از نیکی نمودن پسرم اسماعیل نسبت به خودم خبر دادم؛ حضرت فرمودند: من نیز او را دوست داشتم، ولی (با این مطلبی که گفتی،) علاقه‌ام به او بیشتر شد. روزی خواهر رضاعى رسول خدا صلّی الله علیه و آله نزد ایشان آمد (خواهر و برادر رضاعی، فرزندان حلیمه سعدیه رحمة الله علیها بودند)؛ وقتی حضرت او را ديدند، شادمان گشتند و زیرانداز خود را برایش پهن کرده و او را روی آن نشاندند؛ سپس با او به سخن پرداختند در حالی که به چهره‌اش تبسّم می‌نمودند، تا اینکه آن مخدّره برخاست و رفت. سپس برادر آن بانو آمد، امّا حضرت با او همانند خواهرشان رفتار نکردند؛ به ایشان عرض شد: ای رسول خدا! با آن خواهر طوری رفتار کردید كه با برادرش نداشتید! با اینکه او مرد بود؟! (بعید نیست که فرد اعتراض کننده، یکی از همسران رسول خدا صلّی الله علیه و آله باشد که به حسادت و بی‌ادبی شهرت داشت!) حضرت فرمودند: (رفتار بهتر من با خواهرم) بخاطر این بود که آن خواهر بیشتر از برادرش به پدر و مادرشان خدمت و احسان می‌کرد. 📚منابع: کافی ج۲ ص۱۶۱ وسائل‌الشيعة ج‏۲۱ ص۴۸۸