ابن‌عباس پارچه خیمه را بالا زد و نگاهی به امیـرالمومنین علی علیـه‌ السلام کـرد. مولا همچنان نخ وسوزن دردست داشت و اش را وصله میزد عرض کرد یا امیرالمومنین ، مردم منتظر شمـا هستند که برایشان خطبه بخوانیـد. شما هنوز مشغول وصله کردن کفش‌ تان هستید؟ ، رشـته نخی را کـه بـا آن کفشش را می‌ دوخت ، گره زد و محکــم کشید. کفش‌ های پر از وصله و پینه ‌اش را جلو پای ابن عباس گـذاشت و فرمـود این دو لنگه کـفش چقـدر قـیـمت دارنـد؟ ابن عباس عـرض کـرد گـمان نکنــم کسی حاضر باشـد بابـت این کفــش ‌ها درهمی بپردازد. امیرالمومنین فرمودند به خـدا قسـم این کفـش پیش مـن محبوب ‌تر از بر شمـا است ، مگر ایـن که با آن حقی را اقامه کنـم یا باطلی را دفع . نهج البلاغه خطبه ۳۳ @haram110