#کتاب_صوتی #ایران_صدا #امیر_ارسلان_نامدار #محمدعلی_نقیب_‌الممالک «امیر ارسلان نامدار» یکی از مشهورترین داستان‌های عامیانه به زبان فارسی است. این قصه را «نقیب‌ الممالک»، قصه‌گو و نقال شخصی «ناصرالدین ‌شاه قاجار» برای وی نقل می‌کرد. «خواجه نعمان» در جزیره‌ای با «ماهرخ»، بیو‌ه‌ی «ملک شاه رومی» آشنا می‌شود و او را به مصر می‌آورد. ماهرخ پسری به دنیا می‌آورد و خواجه نعمان نامش را «ارسلان» می‌گذارد. وقتی ارسلان بزرگ شد، «پطروس شاه» به خدمت امیر مصر سفیری فرستاد و ارسلان ماجرای خودش و ملک شاه را فهمید و او را کشت و به روم لشکر کشید و «سام خان» را هم از پای درآورد و خودش بر تخت نشست و در قتل و غارتی که میان فرنگیان به راه انداخته بود، چشمش به تصویر «فرخ لقا» افتاد و عاشق او شد و در پی عشقش راهی «پطروسیه» شد. از آن سو هم «فرخ لقا» تصویر امیر ارسلان را دید و عاشقش شد. ولی «پطروس شاه» دشمن ارسلان بود. «طاووس»، برادر کاووس که دروازه‌بان بود، به برادرش دستور داد ارسلان را بی‌هوش کند و به انبار قهوه‌خانه ببرد. ارسلان برای محافظت از خود، خودش را «الیاس» می‌نامد و شاگرد قهوه‌چی می‌شود و مردم برای دیدنش ازدحام می‌کنند. «قمر وزیر» و «شمس وزیر» هم می‌آیند و متوجه می‌شوند که او الیاس نیست؛ بلکه امیرارسلان است؛ ولی ارسلان از معرفی خودش طفره می‌رود.... 🔷🔸💠🔸🔷 #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها @haramqom_lib https://eitaa.com/joinchat/2937520146C323b467cf1 پرتال کتابخانه http://lib.amfm.ir/