#کتاب_صوتی
#اعترافات_غلامان
تعدادی از غلامان دربار «مأمون» ماجراهایی را که در ارتباط با «امام رضا(ع)» به چشم خویش دیدهاند، روایت میکنند. آنها همراه فرستاده خلیفه مأمور میشوند به مدینه بروند و امام را راضی کنند تا به نزد مأمون بیاید و ولایتعهدی او را بپذیرد.
«رجاءِ بن ابی ضحاک» دستور داشت هرطور شده «امام رضا (ع)» را راضی کند و نزد «مأمون» ببرد. مأمون قصد داشت امام را ولیعهد خود کند. گرچه امام به فرستاده قبلی خلیفه پاسخ منفی داده بود، این بار آنها موفق شدند امام را راضی به رفتن کنند. مردمان بیشماری برای دیدن امامشان، پس از ورود ایشان به دروازه نیشابور، سر از پا نمیشناختند. آنها میخواستند با شنیدن کلامی از دهان مبارک امام(ع) به آرزویشان برسند.
اگرچه کجاوه امام در محاصره غلامان بود، اما ایشان پرده را کنار زدند و با مردم سخن گفتند و جان کلامشان این بود که: «رسول خدا (ص) گفت که کلمه لا اله الا الله، دژ من است. قلعهای است که هرکس وارد آن شود، در امان خواهد بود. البته این شرایطی دارد و یکی از آن شرایط منم».
پس از ورود امام رضا(ع) به دربار مأمون، «فضل بن سهل» سخنانی درباره چگونگی انتخاب امام برای ولیعهدی مأمون، بیان کرد. آنگاه خود مأمون هم سخنانی گفت و سپس امام رضا (ع) سخنانی فرمودند که بسیار مختصر، اما پر از معنی، بود. حاضران حیرتزده در جای خود ماندند و افسوس خوردند که چرا امام سخن بیشتری نگفت، در این هنگام ....
🔷🔸💠🔸🔷
#حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@haramqom_lib
https://eitaa.com/joinchat/2937520146C323b467cf1
پرتال کتابخانه
http://lib.amfm.ir/