🔸دانستنیهای حضرت اسحاق علیه السلام
🔸قسمت سوم و آخر
🔸وقتی مادرشان ازقضیه اطلاع یافت، به یعقوب اشاره کرد که برای دیدار دایی اش «لابان» در سرزمین حاران به عراق برود و نزد او باشد تا خشم برادرش نسبت به او فروکش کند
🔸پس از گذشت بیست سال از اقامت یعقوب نزد داییاش، از لابان خواهش کرد تا اجازه دهد وی به سوی خانوادهاش برگردد و او نیز به وی اجازه داد. وقتی یعقوب به نزدیکی سرزمین «کنعان» یعنی فلسطین رسید، اطلاع یافت که برادرش «عیسو» با چهارصد نفر، آماده رویارویی با وی شده است و هنوز کینه و دشمنی بیست ساله او فروکش نکرده است
🔸یعقوب بیمناک شد و دعای خیر در حقّ او کرد و برای برادرش هدیه بزرگی تدارک دید و همراه مردانش نزد او فرستاد. وقتی عیسو هدیه برادر را دید، از خود نرمی و ملایمت نشان داده و منطقه را به سود برادرش ترک کرد و رهسپار کوههای ساعیر شد، ولی یعقوب پیش پدرش اسحاق آمد و در شهر «جدون» که امروزه بدان شهر «الخلیل» اطلاق میشود، نزد پدر اقامت گزید.
🔸اسحاق(ع) 180 سال زندگی کرد و سپس در غاری که پدرش ابراهیم(ع) در شهر الخلیل در آن دفن شده بود، به خاک سپرده شد
🌺
@harrozba_qoraan