📚 ـــــــــــــــــــــــ چهلم روح‌الله همزمان شده بود با تولدزینب. همه این را می‌دانستند، اما کسی جرئت نمی‌‌کرد به او بگوید. یک روز تقویم را برداشت و حساب کرد. وقتی قضیه را فهمید، اشک به چشمانش هجوم آورد. با خودش گفت: روح‌الله یادته پارسال بهم گفتی زینب سال دیگه برات می‌ترکونم!😭 چه‌کار کردی؟ چهلمت با تولد من یکی شده. من چه‌کار کنم؟ روز تولدم بیام بشینم چهلم تو؟ عیبی نداره. من صبر می‌کنم.💔 شهادتت کادوی من بود. قرار بود بهم یه کادوی حسابی بدی. حسابی‌تر از اینم مگه بود؟❤️‍🩹 ـــــــــــــــــــــــــ ★᭄ꦿ↬ @hasebabu •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈•